شعر گرانی بنزین ازشاعرعلی نصرآبادی

گرانی بنزین آذرِ 1398 حسن جان پول بنزین را چه کردی حقیقت را بگو گر شیر مردی ضعیفانی چو من آن را ندیدند گلی از گلشن باغ ات نچیدند سرازیرش به جیب خود نمودی؟ بیاد خلق مستضعف نبودی ؟ به ان وطن امداد کردی ؟ دلِ یاران خود را شاد کردی؟ برادر را یقین دادی تو مزدی خسارت تا دهد او جای ی رساندی مابقی را بر وزیران و یا پر کرده ای جیب وکیلان گمانم شصت ملیونی که گفتی بگیرند این سبد را مفتِ ، مفتی تمامی یار و انصار شمایند ندارم شک که الباقی گدایند ضعیفان حقّی از کشور ندارند اَبَر غارتگران تا بیشمارند مده راُی ای برادر جان دگر بار به افرادی از این قوم دغلکار خصوصاََ تیم اصلاحی که کوشند وطن را تا به دشمنها فروشند شما گفتید آزاد اعتراض است دهان گر بسته شد در انقراض است سبد تا نوبتش بر من رسیده حریصان خورده اند و ته کشیده نگوید ناصری غیر از حقیقت که با ان ندارد دست بیعت